اصطلاحات آناتومی و زبان آناتومیک بدن، پیشنیازی ضروری برای یادگیری این علم است. زبان آناتومیک باید دقیق و بیابهام باشد. در ادامه تعدادی از این اصطلاحات پر کاربرد در ارتباط با “جهت و موقعیت” توضیح داده شده است.
اصطلاحات آناتومی دامپزشکی و زبان آناتومیک بدن، پیشنیازی ضروری برای یادگیری این علم است. زبان آناتومیک باید دقیق و بیابهام باشد. در دنیا هر اصطلاح معنای خاصی و هر ساختار نام ویژهای دارد و این گستردگی واژهها و اصطلاحات یکی از نگرانیهای موجود در میان افرادی است که به مطالعه آناتومی میپردازند. بنابراین همگی متخصصین این حوزه، در سال 1968 با تأسیس Nomina Anatomica Veterinaria (NAV) فهرست اسامی آناتومی دامپزشکی موافقت کردند.
بر اساس NAV، به منظور مطالعات آناتومی اصطلاحات لاتین آناتومی به صورت قرارداد تعیین شده و در تمام متون تخصصی مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه تعدادی از این اصطلاحات پرکاربرد در ارتباط با “جهت و موقعیت” توضیح داده میشود. نامگذاریها بر اساس موقعیت قرارگیری استاندارد حیوان (افقی و به صورت چهار دست و پا) صورت میگیرد؛ در صورتی که در آناتومی پزشکی، به دلیل قرار گرفتن انسان بر روی دوپا و به صورت عمودی، تاحدودی متفاوت از آناتومی دامپزشکی میباشد.
جدول اصطلاحات پرکاربرد آناتومی
نام لاتین اصطلاح | اصطلاح | تعریف |
---|---|---|
Median section | مقطع میانی | مقطع میانی بدن طوری که حیوان به دو قسمت قرینه و برابر چپ و راست تقسیم شود |
Transvers section | مقطع عرضی | مقطع عرضی که حیوان را به دو بخش قدامی و خلفی تقسیم میکند |
Horizontal section | مقطع طولی | مقطع طولی که حیوان را به دو بخش پشتی و شکمی تقسیم میکند |
Cranial – Anterior | قدامی یا پیشین | ناحیه نزدیک به سر |
Caudal – Posterior | خلفی یا پسین | نواحی نزدیک به دم حیوان |
Dorsal | پشتی | سطحی که به موازات Spin مهرهها میباشد |
Ventral | شکمی | سطحی که خلاف جهت ناحیه پشتی قرار دارد |
Proximal | قسمت بالاتر و یا بخشی که به تنه نزدیکتر است |
|
Distal | قسمت پایینتر یا بخشی که از مرکز بدن دورتر است |
|
Palmar surface | سطح کف دستی |
|
Plantar surface | سطح کف پایی |
|
Medial | سطح داخلی | به سمت خط میانی بدن |
Lateral | سطح خارجی | سطحی که از خط میانی بدن دورتر است |
Internal | داخلی | |
External | خارجی | |
Deep | عمقی | |
Superficial | سطحی | |
Axial | محوری | محور میانی بدن یا اندام |
Abaxial | دور از محور میانی بدن یا اندام |
|
Flexion | خم شدن |
|
Extention | منبسط شدن |
|
Overflexion | خمیدگی بیش از حد |
|
Over extention | منبسط شدن و باز شدن بیش از حد |
|
Adduction | نزدیک شدن به تنه |
|
Abduction | دور شدن از تنه |
|
Supination | برون گردان | |
Pronation | درون گردان | |
Circumduction | حرکت دورانی |
|
Rotation | حرکت و چرخش دور محور خود، مانند لغزندگی بین استخوان درشتنی و نازکنی |
ارائه دهنده:
سعیده حیدرینژاد، متخصص آناتومی دامپزشکی
سلام ببخشید معنی این عبارت چی هست در مورد جراحی اسب بخش رکتوم هستش به روش کلستومی
heavy retrieval suture
سلام
ممنون از حضورتون در سایت ما
معنی دقیق این عبارت رو میبایست در متن و جمله جستجو کرد، چیزی که مشخصه اسم و الگوی یک بخیه نیست!
از لحاظ لغوی این عبارت “بخیه بازیابی زیاد (سخت، تو پُر)” معنی میده که با توجه به موضوع عنوان شده شاید مرتبط با تعداد و تراکم و الگوی مناسب بخیهها برای جلوگیری از نشتی باشه