درماندگی آموخته شده (Learned Helplessness) زمانی رخ میدهد که فرد در نتیجه شکست‌های قبلی، حتی زمانی که فرصت موفقیت فراهم شود، برای تغییر وضعیت تلاشی نمی‌کند …

درماندگی آموخته شده

شاید داستان «فیل زندانی شده با طناب نازک» را شنیده باشید!
داستان از این قرار بود که: فردی فیل بزرگی می‌بیند که با طناب نازک به میخ کوچکی بسته شده است. با تعجب به صاحب فیل می‌گوید: با این وضع فیل به راحتی فرار می‌کند! صاحب فیل می‌گوید: این اتفاق نمی‌افتد! ما پایش را از وقتی که کوچک بوده و توان پاره کردن طناب را نداشته، طوری محکم بسته‌ایم که هرچه تلاش کرده نتوانسته خود را رها کند. حالا هم که رشد کرده، همان حس بچگی را دارد و  هیچ تلاشی برای فرار نمیکند!
این داستان مصداق دقیق درماندگی آموخته شده است.

Learned Helplessness

درماندگی آموخته شده چیست؟

درماندگی آموخته شده در واقع پذیرفتن ناتوانی و ناامیدی در تغییر شرایط نامطلوب است. این پدیده زمانی رخ میدهد که فرد به طور مداوم با شرایطی ناخوشایند، پر استرس و غیرقابل کنترل مواجه می‌شود. آن وقت حتی زمانی که فرصت برای پیروزی و تغییر وضع وجود داشته باشد؛ تجربه ی تلخ ناتوانی در دگرگون ساختن اوضاع، منجر به انفعالش می‌شود.

درماندگی آموخته شده ذاتی نیست. هیچکس با این باور که توان تغییر شرایط را ندارد متولد نمی‌شود اما در گذر زمان و با توجه به شرایطی که فرد در آن قرار می‌گیرد به صورت اکتسابی به درماندگی آموخته شده مبتلا می‌گردد.

درماندگی آموخته شده چگونه کشف شد؟

مفهوم درماندگی آموخته شده به صورت کاملاً تصادفی و حین بررسی رفتار شرطی حیوانات کشف شد. مارتین سلیگمن و استیون مایر طی آزمایشی که بر تعدادی سگ انجام می‌دادند، پایه های اولیه فهم این پدیده را بنیان نهادند.

در این آزمایش سه گروه سگ وجود داشت …
گروه اول که گروه کنترل بودند طبق روال عادی نگهداری میشدند. قفس سگ های گروه دوم و سوم دو بخش مجزا داشت. در قفس گروه دوم تنها در یک بخش و در قفس گروه سوم در هر دو بخش شوک الکتریکی اعمال میشد. وقتی جریان الکتریکی متصل میشد، سگ ها شروع به پرش از بخش اول به بخش دوم میکردند. به این ترتیب سگ های گروه دوم می آموختند که راه گریز از شوک پریدن به بخش دیگر است در حالی که سگ های گروه سوم راهی برای فرار از شرایط نامطلوب نداشتند.

 پس از این مرحله تمام سگ ها (گروه کنترل، سگ های گروه دوم و سگ های گروه سوم) به قفس هایی وارد شدند که تنها در یک بخش آن شوک الکتریکی اعمال میشد و در قسمت دیگر خبری از شوک نبود.

آزمایش مارتین سلیگمن

فکر میکنید نتیجه این کار چه بود؟

جالب است که با اتصال شوک الکتریکی، سگ های گروه دوم به سرعت و سگ های گروه اول با اندکی تأخیر از روی مانع پریدند و خود را به قسمت دیگر رساندند در حالی که سگ های گروه سوم آموخته بودند که در این شرایط ناتوانند و کاری جز تحمل شوک الکتریکی نکردند! این موضوع درماندگی آموخته شده نام گرفت.

اگرچه این آزمایش بر روی حیوانات انجام شده اما تحقیقات بیشتر و بسط این موضوع در آزمایشات بعدی، وجود این پدیده را در سطح فردی و اجتماعی انسان ها نیز تایید کرده است.

بدیهی است که تمام افراد لزوماً بعد از ناکامی به این حال دچار نمی‌شوند. افراد بسیاری پس از شکست، تسلیم شرایط نمیشوند و مجدداً شانس خود را امتحان می‌کنند. اما حدود دو سوم انسان ها در واکنش به تجربه مکرر ناکامی، تسلیم درماندگی آموخته شده می‌شوند.

درماندگی آموخته شده در چه سنی و چگونه ایجاد می‌شود؟

درمانگی آموخته شده در اکثر موارد حاصل شکست های مکرر، علیرغم تلاش زیاد است. فرد با تلاش های پیاپی و مواجهه با شکست، کم کم به این باور می‌رسد که کنترلی بر امور ندارد. گفته شده که دلایل متعددی باعث بروز این پدیده می شود از جمله:

  • مورد بی توجهی قرار گرفتن به خصوص در دوران کودکی
  • داشتن همسر یا والد کنترل گر و شکاک
  • سرزنش شدن
  • شکست کاری و تحصیلی
  • رها شدن
  • فقر
  • شرایط نابسامان اجتماعی
  • مورد تجاوز قرار گرفتن
  • خشونت خانگی
  • بلایای طبیعی
  •  و به طور کلی زندگی سخت و دشوار داشتن.

اگرچه بروز این پدیده محدودیت سنی ندارد اما نقطه شروع و منشاء آن غالباً از دوران کودکی بوده و بیشتر در دانش آموزان و دانشجویان خود را نشان میدهد. دو عامل مهم نیز در شدت بروز این پدیده نقش دارد:
1. سنی که در آن با تجربیات منفی و ناکامی ها مواجهیم
2. نوع نگرش ما

همانطور که قبل تر گفتیم درماندگی آموخته شده ذاتی نیست، همه افراد لزوماً با کسب تجربه های تلخ به آن دچار نمی‌شوند و البته افراد مبتلا هم در همه ی شرایط آن را بروز نمی‌دهند. این اختلاف از نگرش متفاوت افراد منشاء می‌گیرد. تحقیقات نشان میدهد که افراد منفی باف بیشتر به جنبه های منفی قضایا توجه می‌کنند و احتمال درگیری آنها با این پدیده بالاتر است.

علائم درماندگی آموخته شده چیست؟

علائم بسته به سن، عامل ایجاد کننده، مدت زمان درگیری و تکرار موقعیت های استرس زا متفاوتند. اما به صورت کلی علائم درماندگی آموخته شده عبارتند از:

  • انفعال
  • ممانعت از انجام کارها
  • به تاخیر انداختن وظایف
  • افسردگی
  •  ناامیدی
  •  اهمال کاری
  • عزت نفس پایین
  • عدم درخواست کمک
  • همواره تسلیم شرایط بودن
  • انگیزه ی پایین
  •  سرخوردگی
  • ربط دادن موفقیت دیگران به شانس و موقعیتشان
  • رها کردن مسئله به جای حل آن

پیامدهای ابتلا به درماندگی آموخته شده

شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی ما برخاسته از درماندگی آموخته شده است.

یادتان می آید که در سال‌های گذشته علیرغم رعایت موازین بهداشتی، موج چهارم شیوع کرونا ایجاد شد و جان تعداد کثیری از هموطنانمان را گرفت؟ در آن شرایط با وجود افزایش خطر ابتلا به بیماری کرونا، بسیاری افراد استفاده از ماسک و الکل را بیهوده می‌دانستند چرا که تجربیات تلخ از دست دادن عزیزان و اطرافیانشان، امیدواری را از آنها گرفته بود و به این باور رسیده بودند که در کنترل بیماری ناتوانند.

وقتی انسان به این باور برسد که نمی‌تواند کنترلی بر زندگی و سرنوشتش داشته باشد به افسردگی و انفعال دچار می‌شود. گویی تخته چوبی رها شده بر امواج دریاست که خود را به جذر و مد سپرده است.

در مورد تبعات درماندگی آموختگی، آزمایش جالبی انجام شده است، به این ترتیب که:
به دو دسته موش که یک دسته مبتلا به درماندگی خودآموخته بودند و گروهی دیگر که سالم بودند، سلول های سرطانی تزریق شد. موش‌های آزمایشگاهی دسته دوم که مبتلا به درماندگی خودآموخته نبودند، در دفع سلول‌های سرطانی موفق‌تر بودند. در انسان نیز کسانی که حس می‌کنند بر زندگی‌شان کنترل موثر ندارند، استعداد بیشتری برای بیمار شدن دارند.

شیوه ی درمان درماندگی آموخته شده

متاسفانه درماندگی آموخته شده وضعیت قدرتمندی است که می‌تواند ما را تا مدت ها تحت تاثیر عواقب منفی خود قرار دهد. اما غلبه بر آن نیز غیرممکن نیست، به ویژه اگر در مراحل ابتدایی متوجه آن شویم. متاسفانه افزایش سن و مدت ابتلا به درماندگی آموخته شده، فقر و استمرار شرایط استرس زا از جمله عواملی هستند که وضع را وخیم تر می‌کنند. سه رویکرد کلی برای درمان درماندگی آموخته شده عبارتند از:

  • روان درمانی
  • خود مراقبتی
  • حمایت اجتماعی.

روان درمانی

در روش روان درمانی، نگرش و الگوی فکری و رفتاری فرد آنالیز می‌شود. سپس با به چالش کشیدن الگوی تفکرات منفی؛ این موارد با گزینه های مثبت جایگزین می‌شوند تا فرد بتواند به مرور زمان بر این وضع غلبه کند.


خود مراقبتی

مطالعات انجام شده ثابت کرده است که خود مراقبتی از جمله: ورزش، خواب کافی، مدیتیشن، یوگا، داشتن رژیم غذایی سالم، دوری از افکار منفی، یادگیری مهارت های اصولی و صحیح در مورد زندگی شخصی و کاری می‌تواند در افزایش عزت نفس و غلبه بر تفکرات اشتباه کمک کند.


حمایت اجتماعی

تشویق دیگران، کمک کردن به فرد و به طور کلی دریافت حمایت های اجتماعی می‌تواند برای مقابله با درماندگی آموخته شده مفید باشد.

کلام آخر اینکه؛ درماندگی آموخته شده می‌تواند تاثیرات عمیق و شدیدی بر زندگی شما بگذارد. بنابراین بهتر است به محض پی بردن به علائم آن در خود؛ برای جلوگیری از افسردگی، استرس شدید و حفظ سلامت روان خود، به خود مراقبتی بپردازید و با فراگیری آموزش های لازم با درماندگی آموخته شده مقابله کنید.

نویسنده : مهزاد مرادی دکتری حرفه‌ای دامپزشکی / مدیر تولید محتوای هادیار
مترجم متون تخصصی دامپزشکی و دانش‌آموخته‌ی دوره‌های دیجیتال مارکتینگ